ازجمله مسائل موردتوجه عمده نظریهپردازان مدرن انقلاب و جنبشهای اجتماعی، سرنوشت انقلابها بعد از پیروزی و برانداختن نظم موجود و تبدیل انقلاب به یک نظام سیاسی جدید است. اینکه یک جنبش انقلابی بعد از پیروزی بر نظام سیاسی مطرود، نظام جدیدی را خلق نموده و به حرکتهای انقلابی خاتمه میدهد و درواقع انقلاب مأموریتش پایانیافته به نظام ...
بیشتر
ازجمله مسائل موردتوجه عمده نظریهپردازان مدرن انقلاب و جنبشهای اجتماعی، سرنوشت انقلابها بعد از پیروزی و برانداختن نظم موجود و تبدیل انقلاب به یک نظام سیاسی جدید است. اینکه یک جنبش انقلابی بعد از پیروزی بر نظام سیاسی مطرود، نظام جدیدی را خلق نموده و به حرکتهای انقلابی خاتمه میدهد و درواقع انقلاب مأموریتش پایانیافته به نظام تبدیل میشود. بر همین اساس نظریههای مدرن انقلاب رأی به امتناع همزیستی انقلاب و نظام دادهاند؛ اما درک متفاوتی که از معنای انقلاب در نگاه رهبران انقلاب اسلامی وجود دارد باعث شده که در اندیشه مبتنی بر انقلاب اسلامی نهتنها رأی به پایان مأموریت انقلاب داده نشود، بلکه از نظریه «نظام انقلابی» دفاع بشود. این نوشتار میکوشد به روش کیفی و با استفاده از منابع اسنادی، ضمن بررسی انتقادی نظریات مهم انقلاب و جنبشهای اجتماعی و با تکیهبر نظریه جنبش اجتماعی و نگاه بدیع و خلافِ آمد امام خمینی به انقلاب اسلامی، امتناع همزیستی انقلاب و نظام بهمثابه یک قاعده کلی را رد کرده و چیستی و چگونگی همزیستی انقلاب و نظام در ایران را بررسی کرده و مدلی برای توضیح چگونگی تحقق نظام انقلابی ارائه بدهد.